هانیهانی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره
هامینهامین، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

هانی و هامین گل پسرای مامان و بابا

کلمات جدید هانی جون جون

ثمره عشقم ، حاصل زندگی ام  سلام   خوبی. خوشی .شنگولی. امروز بعد از  دوازده روز اومدم و برات آپ می زارم  از کارهای قشنگی که انجام دادی و از حرفهای قشنگ و جدیدی که یاد گرفتی . الهی قربونت برم . پریشب سر شام بودیم که یهو دست کردی تو ماست همزمان بابا داد ز سرت و تو هم خیلی زود واکنش نشون دادی  خیلی خندیدم چون کلمات جدید خیلی زیبا ادا کردی . تا بابا گفت هانی دست نزن ؟  گفتی : بابا قهر قهر قهر  بعد روتو برگرودنی طرف دیگه ما هم نتوستیم خودم کنترل کنیم  زدیم زیر خنده شما هم سوء استفاده گر هی الکی خندیدی هی خندیدی که دیگه خنده هات طولانی شده بود هر چی می گفتیم هانی بسه دیگه تموم نمی کردی . از ک...
29 دی 1390

کلمات جدید هانی جون جون

ثمره عشقم ، حاصل زندگی ام سلام خوبی. خوشی .شنگولی. امروز بعد از دوازده روز اومدم و برات آپ می زارم از کارهای قشنگی که انجام دادی و از حرفهای قشنگ و جدیدی که یاد گرفتی . الهی قربونت برم . پریشب سر شام بودیم که یهو دست کردی تو ماست همزمان بابا داد ز سرت و تو هم خیلی زود واکنش نشون دادی خیلی خندیدم چون کلمات جدید خیلی زیبا ادا کردی . تا بابا گفت هانی دست نزن ؟ گفتی : بابا قهر قهر قهر بعد روتو برگرودنی طرف دیگه ما هم نتوستیم خودم کنترل کنیم زدیم زیر خنده شما هم سوء استفاده گر هی الکی خندیدی هی خندیدی که دیگه خنده هات طولانی شده بود هر چی می گفتیم هانی بسه دیگه تموم نمی کردی . از کار دیگه بگم برات : اومدی آشپزخونه شروع...
29 دی 1390

خوشحالم از اینکه مشکلم حل شد.

سلام عسلی من امروز خیلی خوشحالم  چرا که موفق شدم  البته با کمک مدیریت سایت خیلی مزاحمشون شدم و خیلی ایمیل زدم و خیلی ها واسطه کردم  تا خلاصه مشکل حل شد . خیلی روم تاثیر گذاشته بود و ناراحت بودم هانی  من. آخه از کلی از خاطراتت  جا موندم  انشاء اله از این پست به بعد  خاطرات پسر گلمو می نویسم. تو این مدت که  وبلاگت مشکل داشت و نتوستم پست جدیدی بزارم مریض شدی بدجور .   ...
29 دی 1390

خوشحالم از اینکه مشکلم حل شد.

سلام عسلی من امروز خیلی خوشحالم چرا که موفق شدم البته با کمک مدیریت سایت خیلی مزاحمشون شدم و خیلی ایمیل زدم و خیلی ها واسطه کردم تا خلاصه مشکل حل شد . خیلی روم تاثیر گذاشته بود و ناراحت بودم هانی من. آخه از کلی از خاطراتت جا موندم انشاء اله از این پست به بعد خاطرات پسر گلمو می نویسم. تو این مدت که وبلاگت مشکل داشت و نتوستم پست جدیدی بزارم مریض شدی بدجور . ...
29 دی 1390

یه اتفاق بد !

سلام به نفسم و به همه زندگی ام دیروز  ظهر بابا اومد دنبالتو شما رو آورد خونه قبل از تو و بابا مادر جون اومده بود خودش مخفی کرد که تو اون پیدا کنی ولی تو خواب بودی ولی به محض گذاشتن روی زمین بیدار شی تا یه ربع خواب و بیدار بودی  تا خلاصه بیدار شدی و رفتی بغل مادر جون . ناز می کردی براش فراوان  خودتو لوس می کردی . کلی با هم بازی کردیم انواع  ورزشها و  رژه رفتن ها ، قطار شدنها، توپ بازی خلاصه همینجوری گذشت تا غروب که خاله فایزه زنگ زد می خواد بیاد تو رو ببینه  ساعت ٣٠/٦ بود که اومد خواستی براش ناز کنی هی دور خودت چرخیدی هی چرخیدی خواستی خودتو کنترل کنی نتوستی خوردی به بخاری پست دستت چسبید فقط یه آق کوچیک گفتی منم گفتم خب زیاد نچسبیده تا ای...
18 دی 1390

یه اتفاق بد !

سلام به نفسم و به همه زندگی ام دیروز  ظهر بابا اومد دنبالتو شما رو آورد خونه قبل از تو و بابا مادر جون اومده بود خودش مخفی کرد که تو اون پیدا کنی ولی تو خواب بودی ولی به محض گذاشتن روی زمین بیدار شی تا یه ربع خواب و بیدار بودی  تا خلاصه بیدار شدی و رفتی بغل مادر جون . ناز می کردی براش فراوان  خودتو لوس می کردی . کلی با هم بازی کردیم انواع  ورزشها و  رژه رفتن ها ، قطار شدنها، توپ بازی خلاصه همینجوری گذشت تا غروب که خاله فایزه زنگ زد می خواد بیاد تو رو ببینه  ساعت ٣٠/٦ بود که اومد خواستی براش ناز کنی هی دور خودت چرخیدی هی چرخیدی خواستی خودتو کنترل کنی نتوستی خوردی به بخاری پست دستت چسبید فقط یه آق کوچیک گفتی منم گفتم خب زیاد نچسبیده تا ...
18 دی 1390

هانی نماز خون

سلام به پسر مذهبی و نماز خوانم الهی فدات بشم  اینقدر زود یاد می گیری پسر باهوشم . دیگه نماز خون هم شدی قربونت برم . دوستت دارم با بابا همیشه نماز می خونی  بعدش حتما باید وضو بگیری اگه بابا دستو وصورتو آب نزه لج می گیری . صلوات هم به قشنگی می دی .فیلم گرفتم اگه شد برات آپلود می کنم .     ...
18 دی 1390

هانی نماز خون

سلام به پسر مذهبی و نماز خوانم الهی فدات بشم اینقدر زود یاد می گیری پسر باهوشم . دیگه نماز خون همشدی قربونت برم . دوستت دارم با بابا همیشه نماز می خونی بعدش حتما باید وضو بگیری اگه بابا دستو وصورتو آب نزه لج می گیری . صلوات هم به قشنگی می دی .فیلم گرفتم اگه شد برات آپلود می کنم . ...
18 دی 1390

بله برون و عقد دایی علی

نفسم م م م م م م عمرم م م م م م م صبحت بخیر هانی گلم خلاصه آقاجون  رفت پیش بابا حسین و بابا  راضی کرد که بیاد بله برون دایی.  بعد بابا تلفن کرد گفت حاضر باشین می یام دنبالتون خب منم خیلی خوشحال شدم و شما رو که  خیلی پسر نازی بودی و مامان اذیت نکردی آماده کردم .کت و شلواری که تو عروسی خاله مریم اندازه تون نمی شد را پوشوندم  خیلی بهت می اومد هانی من ناز شده بودی با اون موهای فرفریت .حالا عکسات می زارم مامان جون . عین این عکس خوش تیپ و باحال شده بودی .قربونت برم نمی زاری که ازت عکس بندازم  توی این عکس دوست داری  که تنها روی صندلی باشی به خاطر همیت تمام حواستت به اینکه نیافتی. وقتی رسیدیم م...
12 دی 1390

بله برون و عقد دایی علی

نفسم م م م م م معمرم م م م م م م صبحت بخیر هانی گلم خلاصه آقاجون رفت پیش بابا حسین و بابا راضی کرد که بیاد بله برون دایی. بعد بابا تلفن کرد گفت حاضر باشین می یام دنبالتون خب منم خیلی خوشحال شدم و شما رو که خیلی پسر نازی بودی و مامان اذیت نکردی آماده کردم .کت و شلواری که تو عروسی خاله مریم اندازه تون نمی شد را پوشوندم خیلی بهت می اومد هانی من ناز شده بودی با اون موهای فرفریت .حالا عکسات می زارم مامان جون . عین این عکس خوش تیپ و باحال شده بودی .قربونت برم نمی زاری که ازت عکس بندازم توی این عکس دوست داری که تنها روی صندلی باشی به خاطر همیت تمام حواستت به اینکه نیافتی. وقتی رسیدیم مادرجون نیا هنوز نرفته بودند ما هم با اونها ...
12 دی 1390